زمانی برای خود
خیلی سال پیش را به خاطر میآورم که ممکن بود حوصلهام سر برود. بعد لیست دفتر تلفنم را جستجو کنم. ببینم با کدام دوست و آشنا میشود گپ زد، قرار گذاشت و بیرون رفت.
اما هر قدر گذشت، با جدیتر شدنِ درس و کار، این تجربه کمتر و کمتر و بعد از بچهدار شدن ناپدید شد.
حتی لحظهای بعد از بچهدار شدن را به یاد ندارم که با خودم فکر کرده باشم «خب حالا که همهی کارها تمام شده چه کنم؟»
چون والدگری، مخصوصا در سالهای کودکی، مسئولیتی پایانناپذیر است. برای همین مهم است که بتوانیم برنامهریزی کنیم.
خودمان را از آن خانه و نقشهایی که آنجا داریم بیرون بکشیم و برای ساعاتی فقط با خودمان باشیم.
گاهی به صرف یک کتاب، گاهی یک قرار دوستانه و گاهی چیزی برای آموختن. مهم است، اما ساده نیست؛ به ویژه برای مادران!
مادران هنوز و در همهی دنیا و در اغلب موارد، مراقبان اصلی کودکانند و بیشترین وظایف فرزندپروی و خانهداری به عهدهی آنهاست.
در نتیجه، مادر حتی برای اشتغال، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهد که «بچهات رو چیکار میکنی؟»
سوالی که هرگز از هیچ پدری پرسیده نمیشود.
حالا میتوانید تصور کنید مادری که بخواهد به یک قرار دوستانه، سینما، کلاس و مسافرت برود، باید به چه سوالهایی پاسخ بدهد.
داشتن زمانی برای خود، برای مادران، نیازمند برنامهریزی، دسترسی به منابع مالی، پارتنر یا حلقهی حمایتی همدل و همراه است. کمتر مادری میتواند ساعت ۵ عصر زنگ بزند خانه و بگوید
«سلام، من دارم با دوستام میرم فوتبال!».
اگر مادر، خانهدار باشد حتی ممکن است اطرافیان، احساس نیاز به داشتن زمانی برای خود را برایش نامعتبر بدانند.
آنها میگویند: «شوهرت اگه میره تفریح، چون از صبح سر کار بوده. خستهست. تو که کاری نمیکنی!»
واقعا فکر میکنند لباسها پرواز میکنند و میروند در ماشین لباسشویی!
جاروبرقی خودش، خودش را در خانه میچرخاند! بچهها خودشان زندگیشان را مدیریت میکنند و مادر، نشسته برای خودش چای مینوشد.
این هفتههایی که کلاس سفال میروم، خودم را، نقشهایم را و همهچیز را پشت در میگذارم و برای چند ساعت در جهان خودم سیر میکنم.
من که آنجا هستم در خانهمان دارند شام میخورند و بعد روتین خواب را برگزار میکنند و میخوابند.
من خوب میفهمم که مادرانی برای همین نبودن چند ساعته ممکن است آنقدر سرزنش شوند که حتی خودشان عذاب وجدان بگیرند و خودشان را از این زمانها محروم کنند.
یادتان هست که مادرانمان چه میگفتند؟
«سفر و رستوران، بدون بچهها بهم نمیچسبه!»
#سمانه_سوادی