انجمن بیماران ام اس خوزستان

کتاب محدودیت صفر

معرفی کتاب محدودیت صفر در انجمن ام اس خوزستان

اثر: جو ویتالی و ایهالیا کالاهولن

درباره کتاب

«این کتاب بسیار جذاب و متقاعدکننده می‌تواند بشریت را بیدار کند و قدرت چهار عبارت ساده را برای متحول کردن زندگی شما آشکار می‌کند. همه‌چیز در این کتاب بر اساس عشق است و نویسنده‌ای که عشق را گسترش می‌دهد آن را نوشته است. باید از این کتاب ده نسخه تهیه کنید، یکی برای خودتان و نه نسخه برای هدیه دادن. این کتاب به همین خوبی است» این جملاتی است که دبی فورد، نویسنده‌ی کتاب‌های انگیزشی درباره‌ی کتاب محدودیت صفر گفته است، کتابی که می‌خواهد قدرت درون شما را بیرون بکشد و محدودیت‌هایتان را به صفر برساند.

Zero limits: the secret Hawaiian system for wealth,health,peace and more اولین بار در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. این کتاب همان‌طور که از نامش پیداست از روش‌هایی که بومیان هاوایی برای رسیدن به آرامش، ثروت و بیش از آن از آ‌ن‌ها استفاده می‌کردند الهام گرفته‌شده است. جو ویتالی در این کتاب شما را با هواپونوپونو آشنا می‌کند و اثرات به کار بردن این روش پاکسازی را بیان می‌کند.



این کتاب در ۱۶ فصل مختلف نوشته‌شده است و نویسنده در آغاز ذهن مخاطبانش را برای پذیرش آنچه می‌خواهد بگوید آماده می‌کند و سپس راز عشق و قدردانی را با آن‌ها در میان می‌گذارد. کتاب محدودیت صفر از زمان انتشار تاکنون بارها و بارها تجدید چاپ شده و به چندین و چند زبان مختلف هم برگردانده شده است.

خلاصه کتاب محدودیت صفر

محدودیت صفر برای شما چه خواهد کرد؟

کتاب محدودیت صفر برای تمام کسانی نوشته‌شده است که می‌خواهند با جهان در صلح باشند. همه‌ی کسانی که تصمیم دارند ثروت، آسایش و موفقیت را تجربه کنند و از زندگی لذت ببرند می‌توانند محدودیت صفر را بخوانند و از آموزه‌هایش استفاده کنند. چیزی که جو ویتالی و البته دکتر هیولن می‌گویند این است که این کتاب می‌تواند تمام محدودیت‌های شما را از بین ببرد زیرا تمام محدودیت‌ها در ذهن شما هستند. اگر بتوانید آن‌ها را دور بریزید دیگر هیچ‌چیز غیرممکنی برای شما وجود نخواهد داشت. محدودیت صفر کتابی است که می‌تواند شما را به یک ابر انسان تبدیل کند.

در بخشی از کتاب محدودیت صفر می‌خوانیم

پاکسازی کمک می‌کند تا روح‌تان را از اسارت درآورید و رها و آزادش کنید.

عصر یک روز دوشنبه دکتر هولن تصمیم گرفت بیرون غذا بخورد. آخر هر هفته در شهر کوچک ما همه در تلاش‌اند تا توریست‌ها را به این‌طرف و آن‌طرف ببرند و روز دوشنبه را تجدیدقوا کنند. فقط یک غذاخوری بود که فکر می‌کردم باز باشد، غذاخوری برگر بارن که همبرگر هم سرو می‌کرد؛ اما حتی اسم آنجا را هم نیاوردم، چون می‌دانستم که دکتر هولن فقط غذای سالم می‌خورد. از طرفی خودم هم با تغییر سبک زندگی‌ام و عادات جدید غذا خوردنم جرأت نمی‌کردم حتی در حوالی رستوران فست فود رانندگی کنم؛ اما در آخر آنجا را به او معرفی کردم. او که کاملاً هیجان‌زده به نظر می‌رسید گفت: «به نظرم برگر فوق‌العاده است!»

پرسیدم: «مطمئنی؟!»

«بله من برگر خوب را دوست دارم.»

ما تا آنجا رانندگی کردیم، سپس ماشین را پاک کردیم و به داخل رفتیم و نشستیم. در منوی غذا، غذاهای سالم انگشت شماری بود.

دکتر هولن این طور سفارش داد: «من دو برابر گوشت با دو برابر پنیر و نان سفید می‌خواهم».

نزدیک بود از تعجب شاخ دربیاورم، چنین غذایی را فقط کسی سفارش می‌داد که می‌خواهد درجا سکته‌ی قلبی کند. گوشت؟ پنیر؟ نان سفید؟ حتی نمی‌توانستم تصورش را هم بکنم. باورم نمی‌شد که خودم هم همان غذا را سفارش دادم. خب با خودم فکر کردم اگر برای یک استاد معنوی خوب است برای من هم خوب خواهد بود!

از او پرسیدم: «نگران پنیر و گوشت و نان نیستی؟»

گفت: «نه اصلاً! من هرروز صبح برای صبحانه هات‌داگ سرد می‌خورم و واقعاً از آن لذت می‌برم.»
واقعاً؟
او گفت: «غذا برایت خطرناک نیست، بلکه فکری که در مورد غذا می‌کنی مضر است.»
این حرف را قبلاً هم شنیده بودم اما هرگز باورش نکرده بودم. همیشه فکر می‌کردم که قدرت ماده بیشتر از فکر است، اما شاید در اشتباه بودم.

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Stay in the loop